کوچینگ (Coaching) و کوچ (Coach) واژههایی هستند که این روزها چه در میان فارسیزبانان و چه در دنیا بسیار شنیده میشوند و مانند هر پدیدهی نوپایی تعابیر و برداشتهای متفاوتی از آنها در دنیا وجود دارد.
پیش از اینکه کوچینگ بهعنوان یک حرفه معرفی شود، افراد در زمانهایی که نیاز به یاری یک فرد برای تغییر وضعیتی که در آن قرارگرفته بودند داشتند؛ علاوه بر روشهای کمک گرفتن از خانواده، ریشسفیدها، دوستان و … به متخصصین مراجعه میکردند. روانشناسان، مشاورین، منتورها و مدرسین از این دست بودند. اما یک جای خالی بود که هنوز توسط متخصصان هیچ حوزهای پر نشده بود. آن جای خالی زمانی بود که افراد نیاز به تغییر را احساس میکردند اما آن نیاز نه ناشی از نداشتن تخصص، نه دانش، نه در سطح اختلالهای ذهنی و نه در داشتن تجربه بود، آنها میخواستند تغییری در زندگی ایجاد کنند اما نمیتوانستند راه پیشرفت را طی کنند، یا پیدا کنند یا حداقل با سرعت مناسبی بهسوی اهدافشان حرکت کنند در حالی که فکر میکردند همهچیز را میدانند.
افرادی مانند توماس لئونارد (که از او بهعنوان تأثیرگذارترین فرد بر حرفهی کوچینگ نام میبرند و اولین فرد بود که کوچینگ را به عنوان یک حرفه مطرح کرد) تخصص یا مهارتی را ابداع کردند که این نیاز پاسخ داده شود. کمک به افرادی که در تخصص، تجربه و روان در وضعیت نرمال هستند اما به سقف رشد خود رسیدهاند یا در مسیر رشد، کشانکشان قدم برمیدارند. [مقالهی تاریخچهی کوچینگ]
تعریف کوچینگ چیست؟ #
ما بر اساس تعریف فدراسیون بینالمللی کوچینگ ICF به شرح آن میپردازیم و این نکته بسیار مهم است، که به دلیل نوپا بودن حرفهی کوچینگ در دنیا (از ۱۹۹۰)، تعاریف مختلفی از آن وجود داشته باشد و البته این تعاریف هیچکدام درست یا غلط نیستند بلکه از دیدگاههای متفاوتی به آن نگاه میکنند. برای اینکه بیشتر با حوزهی فعالیت کوچینگ آشنا شویم تعاریفی که در ادامه آمده به روشن شدن این حرفه کمک میکند:
کوچ | Coach، کوچینگ | Coaching و کوچی | Coache #
کوچ: فردی که به حرفهی کوچ کردن افراد مشغول است. کوچینگ: عملی که یک کوچ با استفاده از آن در خدمت مراجع «کوچی» است. کوچی (مراجع): فردی که از یک کوچ خدمات کوچینگ دریافت میکند.
حرفههای فرد به فرد #
در دنیا حرفههایی وجود دارند که همردهی کوچینگ بهحساب میآید اما کاری متفاوت از کار یک کوچ انجام میدهند. در تعریف کار یک کوچ ما میدانیم که؛
کوچ، یک منتور (کسی که تجربه را انتقال میدهد) نیست؛ کوچ، یک مشاور (کسی که دانش را انتقال میدهد) نیست؛ کوچ، یک مدرس (کسی که آموزش میدهد) نیست؛ کوچ، یک درمانگر (کسی که درمان میکند) نیست. پس کوچ چه فردی است و چه زمانی میتوانیم از کمک یا بهتر است بگویم همراهی او استفاده کنیم؟
تعریف کوچینگ از دیدگاه فدراسیون بینالمللی : #
“Coaching: Partnering with clients in a thought-provoking and creative process that inspires them to maximize their personal and professional potential”
«کوچینگ یک مشارکت یا همراهی با مُراجع در فرآیندی است که باعث برانگیختن تفکر و خلاقیت شود، برای ترغیب مراجع در به حداکثر رساندن تواناییهای بالقوه شخصی و حرفهای.»
تعریف کوچینگ از دید دکتر آنتونی ام. گرنت: #
بگذارید برای اینکه از منظر دیگری نیز به این موضوع نگاه کنیم، تعریفی از کوچینگ از دید دکتر آنتونی ام. گرنت که روانشناس کوچینگ هستند ارائه دهیم:
“Goal-directed, results-oriented, systematic process in which one person facilitates sustained change in another individual or group through fostering the self-directed learning and personal growth of the coachee”
«فرآیندی روشمند، هدفمند و نتیجهگرا که در آن یک شخص تغییر پایدار را در فرد یا گروه دیگری تسهیل میکند که از طریق پرورش یادگیری خود هدایتشونده و رشد شخصی کوچی (مراجع) صورت میگیرد»
تعریف کوچینگ از دید توماس لئونارد در سال ۱۹۹۶ (یکی از تعاریف ایشان): #
“part consultant, part motivator, part therapist and part rent-a-friend … works with managers, entrepreneurs, and just plain folks helping them to define and achieve their goals – career, personal, or most often both”. بخشی مشاور ، بخشی مشوق، بخشی درمانگر و بخشی اجاره یک دوست … کار کردن با مدیران، کارآفرینان و مردم عادی؛ به آنها کمک میکند تا اهداف خود را تعریف کنند و به آنها برسند؛ اهداف شغلی، شخصی یا اغلب هر دو”
امید دارم با این سه تعریف و مشخص کردن حدود حرفهی کوچینگ با حرفههای یکبهیک دیگر، کار یک کوچ برای شما شفافتر شده باشد، درواقع زمینبازی کوچینگ درجایی است که مراجع (که میتواند یک فرد یا یک تیم یا یک گروه باشد) خود متخصص است و نیاز به تخصص دیگری در آن زمینه که دغدغهی اوست ندارد و همینطور به دنبال کسی نمیگردد که جواب سؤال را از او بگیرد. (این موضوع هیچ تداخلی به استفاده همزمان از منتور، مدرس، مشاور، درمانگر و … ندارد.)
نمودارد زیر بیشتر میتواند رابطهی بین یک متخصص و یک مراجع را در حرفههای یکبهیک خصوصا کوچینگ متمایز کند:

ممکن است این تعاریف کمی گیجکننده باشد! خوب من برای چه به فردی که نه لزوماً دانشی درزمینهی تخصص من دارد و نه قرار است آموزشی به من بدهد مراجعه کنم؟! جواب سؤال این است که کوچینگ به دنبال ایجاد شفافیت، آگاهی و مسئولیتپذیریِ من بهعنوان مراجع است. بگذارید از دید آقای تیموتی گلوی نویسنده کتاب «بازی درونی تنیس» این موضوع را نگاه کنیم. تیموتی گلوی میگوید وقتی ما در زمینبازی تنیس هستیم علاوه بر حریف روبرو یک حرف در درون خودمان داریم که باید ابتدا او را شکست دهیم. در واقع دو بازی در جریان است بازی بیرونی تنیس و بازی درونی تنیس. گویی که ما دو نفر هستیم خود اول و خود دوم، خود اول همواره در حال نقد کردن یا دستور دادن و … است و خود دوم در حال انجام دادن کارها. گالوی معتقد بود اگر خود اول که همان منتقد درون است ساکت شود خود دو میداند چگونه کارها را انجام دهد.
کمی به افکار محدودکننده خود به صدایی در ذهنتان که غالباً یا در حال غر زدن یا در حال اثبات ناتواناییهای شما یا مرور وضعیت سخت پیش رو است فکر کنید، کوچینگ آمده تا به ما کمک کند برای آنچه میخواهیم در زندگی خودمان یا کسبوکار خودمان ایجاد کنیم؛ حذف کنیم یا تغییر دهیم، آگاهانه و مسئولانه اقدام کنیم. کوچینگ به دنبال آنچیزهایی است که من نمیدانم که نمیدانم، اما در زندگی و کسبوکار من با قدرت تأثیر میگذارند. کوچ با پرسشگری و کنجکاوی به دنبال نشان دادن و کشف شدن همین موانع است، آنجایی که ما و انگارهای که از خودمان داریم تبدیل به بزرگترین مانع ما میشود. گویی ما خود را در درون آینهای شفاف و روشن (کوچ) میبینیم تا متوجه آنچه در سر جایش نیست بشویم.
کوچینگ بر مبنای چه علم یا پایههایی به وجود آمده؟ #
علم کوچینگ و رویکردها به آن آمیختهای از علوم مختلف مانند؛ علم روانشناسی (خصوصاً روانشناسی انسانگرا)، فلسفه، علوم شناختی، نوروساینس، مایندفولنس و … است؛ کوچینگ مانند مهارتهای رهبری بهصورت دانش همراه با مهارت آموزش داده میشود و معمولاً از شیوهی منتورینگ (انتقال تجربه) در آموزش آن استفاده میشود.
کوچینگ یک تخصص نوپاست و هنوز در حال رشد و بهبود است. در دنیا مراکزی که تمرکزشان بر روی کوچینگ است مانند فدراسیون بینالمللی کوچینگ ICF، برای این حرفه استانداردها و اصول اخلاقی را تعریف کردهاند که چهارچوبهایی برای این حوزه مشخص شود؛ امروز این چهارچوبها (صلاحیتها) موردقبولترین موارد دربارهی این مهارت هستند.
در کتاب «منبع تاریخ کوچینگ» خانم ویکیکی بروک حرفههایی که بر روی کوچینگ تأثیر گذاشتهاند را در نمودار زیر ارائه نموده است:

همچنین ایشان در یک نمودار ارتباط بین کوچینگ و حرفههای دیگر را به زیبایی به نمایش گذاشتهاند و مانند تمام علوم نظری دیگر فرزند فلسفه و علوم متأثر از فلسفه خصوصا روانشناسی است:
