- ۱ سفر تاریخی کوچینگ | تاریخچه کوچینگ
- ۱.۱ سقــــراط | ۴۷۰ س.پ.م.م
- ۱.۲ کلمه کوچینگ | قرن ۱۵ م
- ۱.۳ کلمه «کوچ» برای اشاره به یک فرد | دهه ۱۸۴۰ م
- ۱.۴ شکلگیری روانشناسی در مسیر تاریخچه کوچینگ | سال ۱۸۷۹ م
- ۱.۵ پدیدارشناسی در مسیر تاریخچه کوچینگ | سال ۱۹۰۱ م
- ۱.۶ رویکرد پدیدارشناسی در روانشناسی | سال ۱۹۰۱ م
- ۱.۷ روانشناسی انسانگرایانه | دهه ۱۹۵۰ م
- ۱.۸ جنبش استعداد بشری Human Potential Movement در اِسالِن | دهه ۱۹۶۰ م
- ۱.۹ LGAT | ورنر ارهارد |EST | Landmark | دهه ۱۹۷۰-۱۹۸۰ م
- ۱.۱۰ توماس لئونارد | نابغهٔ درونگرای تاریخچه کوچینگ | دهه ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۳ م
- ۲ اتفاق تراژیک تاریخچه کوچینگ
- ۳ منابع:
تاریخچه کوچینگ و تاریخ تکاملی کوچینگ:
میخواهیم در سفر تاریخِ تکاملی کوچینگ همراه باهم قدم برداریم. کمتر از پنجاه سال از اولین کسانی که خود را کوچ نامیدند میگذرد ولی برخلاف آن چیزی که دیده میشود و آن چیزی که ما میدانیم، کوچینگ بسیار فراتر از علمهای امروزی در تاریخ بشر ریشه دارد و میتوان گفت یک سِیر تکاملی همانند انسان را طی کرده تا به چیزی که امروز ما به آن میگوییم «کوچینگ» و «حرفهٔ کوچینگ» و «دانش کوچینگ» برسد.
برای همسویی بیشتر ابتدا به تعریف اولیه از کوچینگ بپردازیم: آقای دکتر آنتونی امگرنت که یک روانشناس کوچینگ (Coaching Psychologist) است؛ در سال ۲۰۰۳ تعریف کاملی از کوچینگ ارائه داده است:
«فرآیندی روشمند، هدفمند و نتیجهگرا که در آن یک شخص تغییر پایدار را در فرد یا گروه دیگری تسهیل میکند که از طریق پرورش یادگیری خود هدایتشونده و رشد شخصی کوچی (مراجع) صورت میگیرد»
درواقع کوچ فقط فرآیندی را تسهیل میکند تا مراجع بتواند خود را هدایت کند، رشد شخصی داشته باشد و بتواند به اهدافی که دارد و نتایجی که میخواهد برسد یا حتی بهتر است بگوییم در مسیر اهداف خود قرار بگیرد.
کوچینگ در طول تاریخ مدیون حرفهها و علوم مختلفی است. در کتاب Sourcebook of Coaching History نوشته خانم ویکیکی بروک[۱] که منابع اصلی این مقاله است در یک نمودار ارتباط کوچینگ با علوم مختلف به زیبایی به نمایش گذاشتهشده است:

Ph.D. EMBA, MCC, CEC
همانطور که در تصویر بالا مشاهده میکنید، کوچینگ در سمت راست بالای شکل قرار دارد و بقیه خانههایی که در این تصویر میبینیم، مابقی دانش و علومی هستند که بااتصال به هم دانش و مهارت کوچینگ را خلق کردهاند. در این شبکه؛ سه گروه اصلی وجود دارد؛ این سه گروه شامل فلسفه شرق، فلسفه غرب و روانشناسی میشوند. الباقی مانند جغرافیا، مردمشناسی، آموزش، بیزینس و … نیز، زیربنا و پایهای هستند که ریشهٔ کوچینگ را تشکیل میدهند و برای خلق دانش و فرآیند جدیدی گردآمدهاند.
سفر تاریخی کوچینگ | تاریخچه کوچینگ
ریشههای کوچینگ در عمق خاک تاریخ بشر است.
تاریخچه کوچینگ قدمتی بهاندازهٔ عمر انسان دارد. در هر جایی که بشر در طول تاریخ سعی کرد آموزش بدهد، کسی را راهنمایی کند گویی نقطهای گذاشتهشده تا جمع این نقطهها درنهایت حرفهٔ کوچینگ و تاریخچه کوچینگ را پدید آورد.
اولین جایی که به آن مراجعه میکنیم، چهار هزار سال پیش از میلاد مسیح است که میتوانیم آن را اولین پایه و قدم در سفر تاریخچه کوچینگ بدانیم. درواقع ریشهٔ تمام علوم در جهان مدرن امروز، فلسفه است.
فلسفه از چهار هزار سال قبل با تصاویر خدایان در مصر آغازشده سپس به بینالنهرین، هند، چین، ایران و پسازآن به غرب آمده و در یونان و رم باستان سفر تکامل خود را ادامه داده است. بخشی از تکامل فلسفه در آفریقا و بومیان آمریکا شکلگرفته است، همچنین تمام ادیان ازجمله مسیحیت، اسلام و … و تمامی این سفر چند هزارساله طی شده تا دانش و مهارت کوچینگ امروزی شکل بگیرد. در ادامه به این سیر تکاملی میپردازیم.
سقــــراط | ۴۷۰ س.پ.م.م
۴۷۰ سال پیش از میلاد مسیح به سقراط میرسیم که میتوانیم وی را اولین کوچ تاریخ بنامیم. سقراط فیلسوفی بود که تلاش میکرد بهجای انتقال دانش به انسانها آگاهی و ادراک هدیه دهد. همین روش را میتوان در اولین فیلسوفان شرق نیز دید، کنفسیوس و بودا تا پیامبران ازجمله حضرت مسیح و حضرت محمد. این روش پرسشگری سقراطی و آگاهی بخشی یکی از پایههای اصلی کوچینگ و شکلگیری تاریخچه کوچینگ است.
کلمه کوچینگ | قرن ۱۵ م
در سفر تاریخچه کوچینگ بهپیش میآییم تا بخش دیگری از این پازل را تکمیل کنیم. قرن ۱۵ میلادی، در مجارستان در اطراف بوداپست روستایی به نام کاکس وجود داشت. مردم این منطقه از یک وسیله حملونقل استفاده میکردند به اسم «کاکس» که به نام همان روستا بود، این وسیله به دلیل توانایی خوب در انتقال بار محبوبیت زیادی داشت.
کاکس یک نوع کالسکه بوده که در همان روستای کاکس ساخته میشده و به خاطر قابلیتهایش در اروپا بسیار رواج پیدا میکند و در طول زمان کلمه «کاکس» تغییر شکل پیدا میکند به «کوچ»، ریشه کلمه Car در زبان انگلیسی نیز به همین کوچ و همین وسیلهای که برای جابجایی انسانها از جایی بهجای دیگر استفاده میشده برمیگردد. یکی از دیدگاههای کوچینگ سفر کردن است، سفر از نقطهی فعلی به نقطهی مطلوب.
کلمه «کوچ» برای اشاره به یک فرد | دهه ۱۸۴۰ م
کلمه «Coach» برای اولین بار در دهه ۱۸۴۰ برای اشاره به یک «فرد» مورداستفاده قرار گرفت. در دانشگاه آکسفورد بود که کلمه «کوچ» بهعنوان یک اصطلاح برای ارجاع به معلم خصوصی که با دانشگاه در ارتباط نیست استفاده شد، کوچ کسی بود که دانشجویان را برای امتحان آماده میکند.
کمی بهپیش میآییم، به قرن ۱۹ و سال ۱۹۷۹ میلادی جایی که روانشناسی برای اولین بار شکل میگیرد:
شکلگیری روانشناسی در مسیر تاریخچه کوچینگ | سال ۱۸۷۹ م
در سال ۱۸۷۹، وونت اولین آزمایشگاه را برای انجام دادن تحقیقات روانشناسی در لایپزیک آلمان تأسیس کرد. روانشناسی بر روی برخی از اصول اساسی فلسفه بنانهاده شد، ولی تلاش شد تا در محدوده علوم طبیعی قرار گیرد. فروید، به تحقیق در مورد آسیبشناسیهای ذهن از طریق روان پویایی، در هر دو حالت خودآگاه و ناخودآگاه خود پرداخت و به دنبال توضیحی خارج از فیزیولوژی برای چنین شرایطی بود. سپس روانشناسی طی مراحل رفتاری و شناختی خود، همچنان در مرزهای علوم طبیعی، تکامل یافت و با ظهور انسانگرایی و روانشناسی فرافردی، یک چرخه کامل طی شد.

این نمودار سیر تکاملی روانشناسی را در طول تاریخ نشان میدهد. در سمت چپ ۱۸۷۹ شکلگیری اولین آزمایشگاه روانشناسی تا سمت راست (خط قرمز) جای که کوچینگ امروزی متولد میشود؛ یعنی اواخر قرن بیستم. میبینیم که در سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۹۰ روانشناسی یک سیر تاریخی را طی میکند و شاخههای مختلف روانشناسی، مثل روانشناسی ورزشی، صنعتی، اجتماعی، انسانگرا و … شکل میگیرند.
پدیدارشناسی در مسیر تاریخچه کوچینگ | سال ۱۹۰۱ م
بار دیگر در قرن بیستم فلسفه کمک بسیار بزرگی به روانشناسی میکند. پدیدارشناسی بهعنوان یک جنبش فلسفی در آغاز قرن بیستم همزمان با چاپ کتاب «پژوهشهای منطقی» ادموند هوسرل در سال ۱۹۰۱ شکل گرفت. رهیافت اساسی هوسرل این بود که برای همهٔ ما یکچیز وجود دارد که بدون هیچ شبههای به آن یقین داریم و آن آگاهی ماست.
رویکرد پدیدارشناسی در روانشناسی | سال ۱۹۰۱ م
به گفتهٔ دیویدکاتز، یکی از روانشناسان اروپایی، برای فهمیدن روانشناسی معاصر، ضرورت دارد با شیوهٔ تفکر پدیدارشناسی آشنا شویم.
پدیدارشناسی «نوعی نگرش یا جهتگیری در روانشناسی مشتمل بر کشف بیغرضانه آگاهی و تجربه پدیدهها به همان صورت که در آگاهی ظاهر میشوند. بدون هیچگونه تعصب و پیشداوری؛ مستقیماً درک، تجزیهوتحلیل و توصیف میشوند.» (میزیاک ۱۹۸۵)
روانشناسی انسانگرایانه | دهه ۱۹۵۰ م
بنا به نظر آبراهام مزلو، روانشناسی انسانگرا، نیروی سومی را در گستره روانشناسی تشکیل میدهد. روانکاوی انسان را اسیر تعارضهای ناهشیار میداند؛ رفتارگرایی بر این باور است که انسان بهواسطهٔ محیط شکل میگیرد؛ اما انسانگرایی، انسان و خودآگاهی را در مرکز توجه میداند و باور دارد که اشخاص حق آزادی، خودشکوفایی و رفتار اخلاقی دارند.
مشهورترین رویکرد در بین رویکردهای انسانگرا، رواندرمانی مراجعمحور کارل راجرز است.
روانشناسی انسانگرا ریشهٔ بسیاری از اصطلاحاتی است که امروز در کوچینگ بسیار میشنویم مانند، خودشکوفایی، همراهی، آزادی، آگاهی و …
آقای کارل راجرز نوعی از درمان به اسم درمان مراجعمحور را پایهگذاری میکند، یعنی در این نوع درمان مراجع اصل موضوع است.
جنبش استعداد بشری Human Potential Movement در اِسالِن | دهه ۱۹۶۰ م
جنبش استعداد بشری (HPM) یکی از جنبشهای برخاسته از تغییرات فرهنگ حاکم در دهه ۱۹۶۰ است. گروههایی که اعتقاد بر ارتقا بخشیدن به خودآگاهی، خود پروری و خودشناسی فرد بودند.
Esalen، یک مرکز آموزشی واقع در ساحل کالیفرنیا، یکی از موفقترین مراکز HPM است و در سال ۱۹۶۲ برای کشف ظرفیتهای انسانی تحققنیافته تأسیس شد. اسالن خیلی زود با ترکیبی از فلسفههای شرق / غرب، کارگاههای تجربی، هجوم مداوم فیلسوفان برجسته، روانشناسان، هنرمندان و اندیشمندان مواجه شد. در حال حاضر موسسه اسالن جزو معتبرترین مراکز تحقیقاتی برای روانشناسی انسانگرا و تحقیقات بینرشتهای (در راستای تغییر و تحولات انسانها و جوامع) است.
بازی درونی تنیس | تیموتی گلوی | سال ۱۹۷۴ م
گلوی فارغالتحصیل رشته ادبیات انگلیسی از دانشگاه هاروارد است. او طراح رویکردی ورزشی به نام یوگا-تنیس بود و در مرکز ورزشی موسسه اسالن مشغول کار بود. گلوی در کتاب خود با نام بازی درونی تنیس رویکردی را در ورزش ارائه کرد که بر اساس اصول روانشناسی انسانگرایانه استوار است و «این مفهوم که حریف درون ازآنچه در خارج است ترسناکتر است».
این کتاب را میتوان نقطه تبلور حرفه و تاریخچه کوچینگ امروزی بهحساب آورد. ریشههای کوچینگ در ورزش را میتوان بهطور مستقیم در بازی درونی تنیس، نوشتهٔ تیموتی گلوی دانست.
تیموتی گلوی در کتاب خود بخشهایی از روانشناسی انسانگرا، تفکرات بودیسم، روانشناسی ورزشی و برنامههایی برای برنامهریزی ناخودآگاه ارائه میدهد.
تیموتی گلوی، کوچِ تنیس ورنر ارهاد یکی از تأثیرگذارترین انسانها در حرفهٔ کوچینگ امروز یا در مفهومی که به اسم رشد شخصی میشناسیم بوده.
LGAT | ورنر ارهارد |EST | Landmark | دهه ۱۹۷۰-۱۹۸۰ م
ورنر ارهارد از دید نگارنده؛ نابغه رشد شخصی و پدر کوچینگ است؛ فردی که رشد شخصی را در دنیا مطرح و معروف کرد و تا به امروز مفاهیمی که ایشان پایهگذاری کردهاند، باقدرت در دنیا تدریس و استفاده میشود.
ورنر ارهارد Erhard Seminars Training (est) را در سال ۱۹۷۱ در سانفرانسیسکو، کالیفرنیا تأسیس کرد. یک رویکرد آموزشی برای کمک به رشد و توسعه افراد با رویکرد پدیدارشناسی و هستیشناسی.
ورنر ارهادر به روش Large group awareness training (LGAT) یعنی در گروههای بزرگ (۴۰۰ -۵۰۰ نفر در یک سالن) به آموزش میپرداخت.
همانطور که پیشازاین گفتیم تیم گلوی مدتی مربی تنیس ورنر ارهارد بود. کن بلانچارد با ورنر ارهارد دوست شخصی بودند؛ و توماس لئونارد (تأثیرگذارترین فرد بر حرفه و تاریخچه کوچینگ، بنیانگذار Coaching U، فدراسیون بینالمللی کوچینگ ICF، Coachville و انجمن بینالمللی کوچینگ IAC) در بخش حسابداری مؤسسه ورنر ارهارد به همراه لورا ویتورس بهعنوان دستیارش استخدامشده بودند.
ارهارد در ۱۹۸۴ نظریههای خود را به تکنولوژی تحول گسترش داد و امتیاز برگزاری دورههای خود را به لندمارک واگذار کرد. ورنر ارهارد توسعه فردی را بنیانگذاری نکرد، اما کسی بود که آن را عمومیت داد. تأثیر ورنر ارهارد در تاریخچه کوچینگ بسیار بسیار عمیق است.
توماس لئونارد | نابغهٔ درونگرای تاریخچه کوچینگ | دهه ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۳ م
توماس لئونارد در اواخر دهه ۱۹۸۰ مدیر مالی EST شد و لورا ویتورس را استخدام کرد تا در آنجا با او کار کند.
لئونارد ازنظر حرفهای یک مشاور مالی بود و با افراد زیادی بهعنوان مشاور مالی کار کرده بود. زمانی که به مراجعین، مشاوره مالی میداد، متوجه شد مراجعینش میخواهند در مورد موضوعاتی ورای امور مالی صحبت کنند. درواقع اعتقاد داشت که امور مالی مانند قلهٔ کوه یخ است که از آب بیرون زده و مابقی کوه یخ که دیده نمیشود اهمیت بیشتری برای مراجعین دارد. مردم میخواستند بقیه امور زندگیشان نیز مانند مسائل مالی سروسامان بگیرد. درنتیجه توماس لئونارد در مشاورههای یکبهیک خود تلاش کرد با دانش روانشناسی که دارد به آنها کمک کند تا در موضوعات مختلفی رشد کنند. این تجربیات و آزمایشها، روش و متدولوژی کوچینگ را شکل داد.
همچنین توماس لئونارد، معتقد بودند که LGATها (آموزش در گروههای بزرگ) دیگر کارایی خود را ندارند. لئونارد عقیده داشت که این برنامه باید بهصورت خصوصی و فردبهفرد انجام شود.
در سال ۱۹۸۸ توماس لئونارد دوره آموزشی برگزار کرد به نام «زندگیات را طراحی کن» و سال بعد اقدام به تأسیس مجموعه کرد به نام «کالج برنامهریزی زندگی». در حقیقت کوچینگ از برنامهریزی زندگی شروع شد و سرمنشأ آن از فضاهای آکادمیک دانشگاهی نبوده است.
عمده توسعه کوچینگ در دهه ۹۰ میلادی در ایالاتمتحده صورت گرفت و عموماً از طریق تبلیغ و معرفی چهره به چهره میان مردم گسترش یافت. توماس فردی بسیار بااستعداد در خلق ایدههای جدید و تئوری پردازی بود. همچنین او ذهنی تحلیلگر داشت و نظرات خود را در قالب دستورالعمل ارائه میداد. بهعنوان یک نابغه مبتکر و خلاق، سرشار از ایده بود و در ادامه فعالیت حرفهای خودش مجموعههای متعددی درزمینهٔ کوچینگ تأسیس کرد.
از همان ابتدا، آموزش کوچینگ به شکل کلاسهایی بود که با تماس تلفنی برگزار میشد که در آن زمان این اقدام بسیار نوآورانه بود. عموم آموزشها آن دوره بهصورت حضوری بود و در قالب گروههای پرجمعیتی مانند مدل EST برگزار میشد. با برگزاری کلاسهای بهصورت تلفنی افراد از مکانهای دوردست میتوانستند آموزش ببینند و فراگیران با هزینه و زحمت کمتری به آموزش کوچینگ دسترسی داشتند. اکنون نیز آموزشهای کوچینگ به روش تلفنی ادامه دارد و روشهایی همچون وب کنفرانس نیز اضافهشده است.
لئونارد بهعنوان یک کارآفرین، بنیانگذار سازمانهای مختلفی بود ولی بعد از ایجاد این سازمانها، علاقه زیادی به اداره آنها در طولانیمدت، نداشت.
یکی از تعاریف کوچینگ از توماس لئونارد:
توماس لئونارد (۱۹۹۶): «بخشی مشاور، بخشی مشوق، بخشی درمانگر و بخشی اجاره یک دوست … کار کردن با مدیران، کارآفرینان و مردم عادی؛ به آنها کمک میکند تا اهداف خود را تعریف کنند و به آنها برسند؛ اهداف شغلی، شخصی یا اغلب هر دو»
همانطور که پیشازاین گفتیم خانم لورا ویتورس در کنار آقای توماس بهعنوان دستیار در مدیریت مالی و حسابداری فعال بود. لورا ویتورس نیز همزمان با توماس لئونارد شروع به آموزش و فعالیت درزمینهٔ کوچینگ کرد.

مسیر شروع کوچینگ توسط توماس لئونارد و لورا ویتورس | ۲۰۱۲ Vikiki Brock – Sourcebook of Coaching History
Ph.D. EMBA, MCC, CEC
توماس لئونارد اولین آموزش کوچینگ رh در آموزشی به نامِ «کالج برنامهریزی زندگی» در بین سالهای ۱۹۸۹ تا ۱۹۹۱ آغاز میکند و این آغاز اولین آموزشهای تاریخچه کوچینگ در دنیا است. پس ازآن Coach U را در ۱۹۹۲ تأسیس میکند. همزمان با توماس خانم لورا ویورس علاوه بر شروع به آموزش کوچینگ «انجمن بینالمللی کوچینگ شخصی و حرفهای» را راهاندازی میکند. اکنون توماس و لورا تبدیل به رقیب همدیگر شده بودند. خانم لورا ویتورس از توماس لئونارد دعوت میکند تا عضو انجمن شود. توماس در اولین جلسه شرکت میکند و بعدازاینکه از این جلسه بیرون میآید، دوستانش را جمع میکند و اعلام میکند من میخواهم جایی را به اسم International coach federation یا ICF تأسیس کنم و همهٔ شما باید از انجمن قبلی لغو عضویت کرده و عضوICF شوید؛ و اینگونه فدراسیون بینالمللی کوچینگ که امروز قدیمیترین فدراسیون کوچینگ در جهان است؛ تأسیس میشود. (امروز این فدراسیون با نام international coaching federation فعال است).
ICF در سال ۱۹۹۵ بنیان گذاشته میشود و در سال ۱۹۹۷ فعالیت اصلیاش را آغاز میکند. نکتهٔ جالب اینجاست که آقای توماس لئونارد در اولین سمیناری که در سال ۱۹۹۶ در ICF برگزار میشود، شرکت نمیکند و اعلام میکند وقتی میتوان جلسهای را بهصورت مجازی برگزار کرد، چه نیازی به حضور است.
اتفاق تراژیک تاریخچه کوچینگ
در سال ۲۰۰۳ اتفاقی میافتد که به نظر نگارنده تراژیکترین اتفاق تاریخچه کوچینگ است.
هیئتمدیره آن روزهای ICF (فدراسیون بینالمللی کوچینگ) اعتقاد داشتند که فدراسیون دیگر نباید زیرمجموعهٔ Coach U «مؤسسه توماس لئونارد» باشد؛ و در یک جلسه تصمیم گرفته میشود که ICF مسیرش را مستقل ادامه دهد. توماس از این مورد بسیار خشمگین و ناراحت میشود از ICF خارج میشود و تصمیم میگیرد که انجمن خودش را تأسیس کند. در سال ۲۰۰۳ انجمنی به نام International association of coaches یا IAC را تأسیس میکند.
اما در ۱۱ فوریه ۲۰۰۳ توماس لئونارد براثر یک حمله قلبی در سن ۴۷ سالگی فوت میکند و یک ماه بعد IAC موسسهای بود که توماس تأسیس کرده بود در ۱۱ مارس ۲۰۰۳ افتتاح میشود. IAC هنوز پابرجاست و در برخی از مناطق امریکا و حتی در برخی از کشورها اعتبار بیشتری از ICF دارد. در صفحه اول سایت IAC هم نوشتهشده: اینجا میراث توماس لئونارد است.
چهار سال بعد خانم لورا ویتورس نیز براثر ابتلا به سرطان ریه در ۲۸ فوریه ۲۰۰۷ درمیگذرد و اینگونه بخش اول تاریخچه کوچینگ به پایان میرسد.
امیدوارم از این سفر تاریخچه کوچبنگ لذت برده باشید اگر بخواهیم در یک جمله بخش پایانی را جمعبندی کنیم: توماس لئونارد کوچینگ را بنیانگذاری نکرد، اما کسی بود که کوچینگ را عمومیت داد.
[۱]– Vikiki Brock – Ph.D. EMBA, MCC, CEC
منابع: