واژه: Client
نوع واژه: noun [countable] | اسم [قابلشمارش]
در ادبیات کوچینگ «Cient/Clients» به فرد، تیم، یا گروهی گفته میشود که در کنار یک کوچ در فرآیند کوچینگ مشارکت دارند. «Cient/Clients» در فرآیند کوچینگ توسط کوچ (اسم)، کوچ (فعل) میشوند (مورد کوچ شدن قرار میگیرند). به این فرد در برخی از متون «Coachee» نیز میگویند.
↳ ارجاع: «واژهی Coaching و Coach را مشاهده کنید»
در این نوشتار معادلهای واژهی Client در زبان فارسی و یادداشتهای زبانیِ آن بررسی میشود.
تعریف واژهی Client #
فدراسیون بینالمللی کوچینگ (ICF, ۲۰۱۹)
مُراجع:
فرد، تیم، یا عضو گروهی که کوچ میشود؛ کوچی که کوچ، منتور، یا نظارت میشود، یا کوچِ در حال آموزش.EN
Client:
the individual, team, or group member being coached, the coach being coached, mentored, or supervised, or the coach in training.
شورای اروپایی کوچینگ و منتورینگ (EMCC – ۲۰۱۸)
مُراجع:
بیانگر هر فردی است که در ازای مبادلات مالی، از خدمات یک منتور/کوچ/سوپروایزر استفاده میکند.
▪️این تعریف هم مراجعان بیرونی۱ و هم داخلی را در بر میگیرد؛ چراکه در حالت دوم نیز پرداخت مالی بهشکل حقوقی است که به کوچ داخلی برای ایفای نقشش داده میشود.EN
Client:
Denotes anyone using the services of a mentor/coach/supervisor in return for monetary considerations.
▪️This definition is meant to cover both for external and internal clients as in the latter case there are also monetary considerations in the form of the salary the internal coach is paid for his role.
معادلهای فارسی واژهی Client #
۱- مُراجع۲ #
واژهی «مراجع» از ادبیات تخصصی روانشناسی وام گرفته شده و در متون تخصصی کوچینگ معادل فارسی واژهی Client است.
۲- مُراجعهکننده #
واژهی «مُراجعهکننده» هم معنی با مُراجع است و در لغتنامهی دهخدا اینگونه آمده: مراجع: رجوع کننده. مراجعهکننده. اما این واژه در زبان اداری یا خدماتی رایجتر است؛ مثلاً در بانک، بیمارستان، یا اداره.
این واژه میتواند تداعیکنندهی مراجعهی موقت یا گذرای فردی باشد که برای دریافت خدمتی آمده باشد. برای حفظ یکدستی در ادبیات تخصصی کوچینگ ما واژهی مُراجع را بهترین واژه به عنوان معادل Client میدانیم.
↳ ارجاع: «توضیحات (مربی) در واژهی Coach را مشاهده کنید»
۳- دیگر معادلها #
معانی غیرتخصصی واژهی Client:
دیکشنری آنلاین آبادیس
معنی: موکل، مشتری، ارباب رجوع
معانی دیگر: مراجع، چاره جوی، کار آور، کارده، (در مورد کشور یا ملت و غیره) وابسته (client state هم می گویند)، کسی که از خدمات اداره یا موسسه ای (به ویژه خیریه) بهره مند است، مخدوم، زاورگیر
فرهنگ علوم انسانی | داریوش آشوری
۱.lمشتری ۲.کار-سپار ۳. بهرهور (از خدماتِ اجتماعی و مانندِ آن) ۴.وکالتسپار (مُوَکِّل) ۵. سیا) (دولتِ) دستنشانده
یادداشتهای زبانیِ واژهی Client #
جمع Client در انگلیسی: Clients
جمع Client در فارسی: مراجعان
در لغتنامهی دهخدا جمع کلمهی مراجع اینگونه آمدن: «ج، مراجعین، مراجعان». برای حفظ یکدستی در ادبیات تخصصی کوچینگ ما در دانشکدهی کوچینگ شیفت کمپ از واژهی «مراجعان» به عنوان جمع مراجع استفاده میکنیم.
واژهی «مراجعین» را در فارسی میتوان معادل واژهی «clientele» در نظر گرفت.
«Clientele» در فرهنگ لغات cambridge اینگونه معنا شده: «تمام مشتریان یک کسبوکار، وقتی بهعنوان یک گروه درنظر گرفته شوند»
Client: مراجع
Clients: مراجعان
Clientele: مراجعین
پانویس
- اشاره به مراجعین بیرون یا داخل یک سازمان دارد. ↩︎
- در کتاب «نظریهی مربوط به شخصیت» علیاکبر سیاسی «مُراجع» به عنوان معادل فارسی «Client» در ادبیات روانشناسی به کار رفته است. ↩︎
منابع
- EMCC Competence Framework, Glossary V2, 2018
- دیکشنری آنلاین آبادیس: abadis.ir
- داریوش آشوری. (۱۳۹۲). فرهنگ علوم انسانی، ویراست سوم.
- ICF Code of Ethics, 2024
تاریخچه
- انتشار: ۱۴۰۴/۰۳/۱۲